درجه انحراف

تو افراطی هستی! اولویت نشناسی! تندی! عدالت خواری! گیر الکی میدی!
اینها گوشهای از آن چیزی است که من بعد از نقدهای «بنی اسرائیلی»، به تعبیر برخی، می شنوم! برخی هم توصیه میکنند که آقا شما با گفتن این چیزهای بیاهمیت و خرد، شخصیت خود را پایین میآوری و دیگر کسی شما را جدی نمیگیرد.
ماشینی را در نظر بگیرید که قدری صدایش تغییر کرده است. شاید صدا اندک و غیرمهم جلوه کند و در سرعتهای پایین شهری اصلا مهم نباشد، اما قطعا در جاده و سرعت بالا مسئلهساز خواهد شد. اینکه بنده از این رفتارهای خرد، خرده میگیرم، ناشی از بیخردی نیست. علتش این است.
میگویند زمانی که مقنی عزم حفر قنات میکند، کارش بدینصورت است که ابتدا دو چاه را با فاصلهی مشخص میکَنَد و سپس داخل یکی از آن ها میشود و با کندن تونل، از پایین، آن دو را به یکدیگر متصل میکند. برای همین هم، باید محتاطانه، با زاویه مناسب و صاف جلو برود. در این کار یک قاعدهی ریاضی نهفته است که می گوید «دهدرجه» انحراف در «دهمتر» تو را مقداری از مقصد دور میکند، اما همان «دهدرجه» انحراف در «صدمتر» یا «یککیلومتر» و یا فاصلهی بیشتر، مقدار فاحشتری ما را از مقصدمان دور میکند. اینجاست که ما نباید روی فاصلهمان تا مقصد متمرکز شویم! باید درجهی انحراف را کم کنیم. آن موقع همه چیز حل میشود. لذا برای جلوگیری از اتفاقات ناگوار بزرگ، باید روی مسائل کوچک حساس بود.
آشکار است که زمانی که داد میزنیم فلان مسئول حاتم بخشی نکند، شام و ناهار ندهد، هدیه ندهد، هبه نگیرد، حین ماموریت کار شخصی نکند، با ماشین خودش این طرف و آن طرف برود، دور تجمل را خط بکشد، لشکری را برای واکسن زدن به دخترش بسیج نکند و… صرفا هدفمان اصلاح همین نکات نیست! البته این هست، اما چیزهای دیگری هم مهم است. اینها رفتار است. رفتارهای ارادی برخاسته از شناخت و نگرش افرادند. یعنی زمانی که کاری انجام میدهند بر اساس چیزی است که میدانند و به آن باور دارند.
آن چیزی که ما را نگران میکند فاصله از مقصد نیست! درجهی انحراف است! آن فرد اگر امروز معتقد است که اگر در جلسهای فلان کار مفید شد، حالا پذیرایی و شام آنچنانی هم دادیم اشکال ندارد، هیچ بعید نیست که فردا بگوید: «اینقدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتیکه ما یک سدی را میسازیم و مثلاً ده میلیارد خرج میکنیم، ممکن است از قِبَل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور میماند و هیچکس نمیتواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.» کما این که زمانی این جملات گفته شد!
کسی که الان کاری خلاف و ناپسند(نه فقط از منظر قانون) انجام میدهد، برایش بیاهمیت است و حتی آن را توجیه میکند، کافی است او را با همین درجهی انحراف در فاصلهی بیشتر، مقام بالاتر و حوزه اختیارات گستردهتر قرار دهید تا ببینید چه خاوریهایی تحویل باختر داده میشوند!
البته همیشه هم راجع به افراد نیست. در همین ماجرای بخشنامهی واکسن اجباری برای ثبت نام مدارس که قرار بر اصلاح آن شد، برخی گفتند: «حالا که استاندار و مدیرکل تصمیم به اصلاح گرفتند و خودی هم هستند، چرا پست و یادداشت نوشتی؟!» جواب آن است که این اتفاق نمایانگر چیزهای مهم دیگری است. یک نمونهاش را بخواهم خدمتتان عرض کنم آن است که مصوبهای اشتباه در ستاد مبارزه با کرونا تصویب شده و در مجموعههای مختلف اداری دست به دست گشته است(با همهی آن کاغذبازیهای طولانی!) و تبدیل به بخشنامه و حتی ابلاغ هم شده است. در همهی این مسیر پر پیچ و خم کسی پیدا نشده با خود بگوید این درست نیست! یا اگر هم بوده، نصح و نقد را کنار گذاشته و در عمل تابع مافوق خود بوده است! اینها زنگ خطر است! اینکه یک نیروی اداری جوری سِرْ بشود که برایش مهم نباشد چه چیزی را تصویب، پاراف و ابلاغ میکند، هشدار میدهد که مواجههی فعال و نگاه سازنده در سیستم اداری در حال احتضار است و وارثش انفعال!
بحث را بیخود کش نمیدهم. نمیدانم چند درصد مخاطبین، بهویژه آنانی که جملات ابتدای همین متن را میگفتند، تا اینجا را خواندهاند! اما میدانم وظیفهی من و شما مبارزه با درجهی انحراف است. حتی اگر بیکلاس جلوه کند!
«محق»