احسان طلبه

هوالحق
ماجرای این روزهای حظیره عجیب است! ابتدا عرض کنم که غرض از نگارش این یادداشت، تحلیل محتوای بحث نیست. هدف دقیقتر دیدن برخی از رفتارهاست.
قومی که همیشه مدعی بودهاند منبر و دین نباید آلوده به سیاست گردد، مهمانی دعوت میکنند که سیاسیترین سخنها را در خانه خدا و بر منبر رسولالله میراند!!! طلبهای منتسب به جریان مقابل، در میانهی سخنرانی برخاسته و معترض میشود. همان جریان داعیهدار آزادی بیان، اعتراض منطقی طلبهای (که البته انتقاداتی هم به آن وارد است) را از صبح تا الان در رسانههای زنجیرهایشان در بوق و کرنا کردهاند و جامه بدریدند که فلانی جلسه را بر هم زده، تیتر «آشوب» و «اغتشاش» زدند و چنان و چنین!
بنده از اتفاقی که افتاده بسی خرسندم و به شدت از آن استقبال میکنم! بدان علت که همان لحظه که حرف نادرستی زده میشود، باید مورد اصلاح قرار بگیرد. تذکر شخصی بعد از مراسم، صرفا برای دلخوشی مصلح است و اعتبار دیگری ندارد، چرا که شنوندگان پراکنده شدهاند. اگر چنین چیزی باب شد، ترس عظیمی در دل میکروفون به دستان خواهد افتاد تا مجبور شوند سخن را برانند نه اینکه سخن آنها را براند! نمیشود تنها به بهانهی اینکه قالب برنامه سخنرانی است، اجازهی صدور یکطرفهی هر سخنی را به گوینده داد. سخنران باید بترسد از مهملگویی! باید بترسد از مستمع! گویندهاش هم فرقی نمیکند. اینوری باشد یا آنوری! دریوری بگوید، باید منطق پشتش را هم بیان کند.
حال بیایید جور دیگری نگاه کنیم. فرض کنیم معترض از آن جناح و سخنران از این جناح بود. آن موقع هم دوستان ما اجازهی ایراد اشکال منطقی، در میانهی سخنرانی را میدادند یا آن را «بر هم زدن جلسه»، «اخلال در نظم عمومی در این برهه حساس کنونی» و «خروج از دایره انقلاب» تفسیر میکردند؟! امید است «احسان» آن طلبهی منتسب به این جریان و دفاع تمام قد دوستان ما از این اقدام، راه را برای تثبیت این سنت، بدون مصلحتسنجیهای حزبی، هموار کند. انشاءالله
پ.ن: البته بی اخلاقیهایی هم صورت گرفت که به هیچ وجه مورد تایید نیست.
«محق»